جدول جو
جدول جو

معنی آتش نعل - جستجوی لغت در جدول جو

آتش نعل(تَ نَ)
تندرو (اسب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آتش نفس
تصویر آتش نفس
پرشور، پرسوز و گداز
فرهنگ فارسی عمید
(خوَشْ / خُشْ نَ)
مقابل بدنعل. صفت اسبی است که به آسانی نعل بر پای وی توان بست، سمی که بهر نعلی زود خورد
لغت نامه دهخدا
(تَ نَ فَ)
پرشور:
آتش نفسان قیمت میخانه شناسند
افسرده دلان را به خرابات چه کار است ؟
عمعق
لغت نامه دهخدا
(تَ)
آتشین:
با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی
آه آتشناک و سوز سینۀ شبگیر ما؟
حافظ.
- آتشناک کردن آتش زنه،بیرون کردن آتش از وی: اوری الزند، آتش ناک کرد آتش زنه را. (زمخشری)
لغت نامه دهخدا
تصویری از آتش نفس
تصویر آتش نفس
پر سوزو گداز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آتش ناک
تصویر آتش ناک
آتشین
فرهنگ لغت هوشیار